❤eshgh amigh❤

فرصت ها بسیار کم اند قدر یکدیگر را بدانیم

❤eshgh amigh❤

فرصت ها بسیار کم اند قدر یکدیگر را بدانیم

میترسم، میترسم که نکنه 

واقعا یه حسی باشه

حسی که هیچ وقت فراموش نشه 

حال بدیه ،سردرگمی ...خیلی بد 

  • zoha .roz
و سرانجام کسی خواهد آمد
و با مهربانی هایش
به تو نشان خواهد داد
که تو قبل از دیدن او 
اصلاً زندگی نکرده ای!

پ.ن:کاش زندگی برای من هم آغازشود...
  • zoha .roz

تو

شبیه به یک دوستی ساده 

نبودی

ازهمان اول بوی عشق میدادی...😊❤

  • zoha .roz

نیازمندیم

که یک نفر باشد

انحصاری..

قابل انتقال به غیر نباشد!

بیاید و بماند و بسازد ...

  • zoha .roz

❤❤❤❤❤❤❤❤

دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آنقدر تنگ می شود که می خواهی او را از رویایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کن....

ــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــ
ــــــــــ
ــــــ
ــ

  • zoha .roz

نبودنت یکطرف 

خاطره هایت طرفی دیگر 

من این وسط ماندم تنهایِ تنها 


نه تحملِ نبودنت را دارم 

نه تحمل مرورِ خاطره هایی

که فقط نبودنت را گواهی میدهد


پ.ن:

این خاطره های لعنتی دست ازسرم برنمیداره

کاش زودتر فراموش بشی...😔😔

  • zoha .roz

بیشترین چیزی که در عشق تو 

آزارم میدهد 

این ست که چرا نمیتوانم ؟

بیشتر دوستت بدارم  ...

و بیشترین چیزی که درباره حواس پنجگانه عذابم میدهد !

این ست که چرا آنها 

فقط پنج تا هستند نه بیشتر ...؟ 

  • zoha .roz

میدانی چیست

حسودی ام میشود

ولی این بار نه به آدم های دور و برت

نه به پدر و مادری که عاشقت هستند!

نه به راننده ی تاکسی که از آینه نگاهت میکند!

حتی به قطرات باران و دانه های برفی که روی صورتت می افتند هم 

حسادت نمیکنم این بار!

امروز به چتر توی دستت

عینک روی چشمت

به گلوبندت

پیراهنت

به انگشترت حسادت نمیکنم!

این ها بماند برای بعد...

امروز حسادتم میشود به خدا

دوست دارم بدانم چه حالی داشت

چه عشقی کرد

چه لذتی برد

تو را که داشت خلق میکرد!

اصلا بگو ببینم

وقتی تنها بودید چه گفتید به هم؟


  • zoha .roz

دلگیرم از آدمایی که مجبورم میکنند

کاری که دوست ندارم انجام بدم

ازیه طرف اون آدما واسم باارزشن و نقش مهمی توزندگیم دارن

ازیه طرفم 

خب نمیتونم خودمو فراموش کنم که

خودخواه نیستم ولی سخته سخت ...


😓😓😐

  • zoha .roz

لعنتی را دوست دارم

مثل یک استکان چای کمر باریک است

نزدیکش که میشوم

عطرش مثل دارچین توی سرم میپیچد

توی چشم هایش زل میزنم و دستش را میگیرم

عطر هل ، هولم میکند!

و میبوسمش، میبوسمش ...

شیرین مثل نبات!

پس...

الکی نیست؛

خستگی هایم را دور میریزی !

معجون زیبای دوست داشتنی ام!


💏❤❤❤❤❤❤❤

  • zoha .roz